۳۵۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۳۶

امروز سَرکَشان را عشقَت زِجِلْوه کردن
آوَرْد بارِ دیگر، یک یک بِبَسته گَردن

رو رو تو در گُلِستان، بِنْگَر به گُل پَرَستان
یک لحظه سَجده کردن، یک لحظه باده خوردن

نَگُذارد آن شِکَرخو، بر ما زِ ما یکی مو
چون صوفیانِ جان را این است سَر سِتُردن

دندانِ تو چو شُد سُست، بر جاشْ دیگری رُست
می‌دان که همچُنین است، بر مَرد جانْ سِپُردن

ای خَصْمِ شَمسِ تبریز ای دُزدِ راه و مُنْکِر
می‌باش دَر شِکَنجه، از خویش و درفَشُردن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.