۲۶۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۸۳

این دل دریا دل ما عزم دریا می کند
دارد او حب وطن میلی به مأوا می کند

دل چو پرگاری روان گردد به گرد نقطه ای
دایره نقش خیالی را هویدا می کند

دیدهٔ ما روی او بیند به نور روی او
این عنایت بین که او با چشم بینا می کند

شرح اسما می نویسد دل به لوح جان ما
عاشقانه روز و شب احصای اسما می کند

دل به میخانه فتاد و خاطرش آنجا نشست
دائما جائی چنان از ما تمنا می کند

هر نفس آئینهٔ دل نور می بخشد به دل
وه چه حسنست اینکه او هر لحظه پیدا می کند

نعمت الله نعمتی ز انعام منعم یافته
این چنین خوش نعمتی ایثار اشیا می کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.