۲۴۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۷۳

رند مست از بلا نه اندیشد
از فنا و بقا نه اندیشد

دردمندی که درد می نوشد
خوش بود از دوا نه اندیشد

هر که خمخانه می خورد به دمی
از می جام ما نه اندیشد

عقل را پیش عشق قدری نیست
پادشه از گدا نه اندیشد

بینوائی که در عدم گردد
بی وجود از فنا نه اندیشد

دو سرا را به نیم جو نخرد
بلکه از دو سرا نه اندیشد

نعمت الله گنج اسما یافت
از غنای شما نه اندیشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.