۲۶۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۵

همه عالم خیال او باشد
در خیال آن جمال او باشد

هر خیالی که نقش می بندم
نظرم بر کمال او باشد

در همه آینه چو می نگرم
صورت بی مثال او باشد

جنت هر کسی سزای ویست
جنت ما وصال او باشد

مالک لم یزل خداوند است
ابداً لایزال او باشد

همه را رو به اوست از همه رو
همه را خود مأل او باشد

کفر و ایمان به نزد اهل دلان
از جمال و جلال او باشد

موج و بحر و حباب ما بنگر
همه آب زلال او باشد

گفتهٔ سیدم به جان بشنو
زانکه سحر حلال او باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.