۲۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵۴

مه ز برج شرف چو طالع شد
جامع صورتین واقع شد

چون جمالش در آینه بنمود
نام آئینه کون جامع شد

این عجب بین که واضع اشیاء
هم به موضوع خویش واقع شد

هر که بی جام می دمی دم زد
حیف از آن دم زدن که ضایع شد

همت ما محیط می جوید
مکنش عیب اگرچه طالع شد

یار ما نیست آنکه چون زاهد
به خیالی ز دوست قانع شد

نعمت الله چو در سخن آمد
روح قدسی رسید و سامع شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.