۲۶۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۴۷

سلطان سراپردهٔ میخانه کجا شد
از مجلس رندان خرابات کجا شد

معنیش هم اینجاست اگر صورت او رفت
پنهان ز نظر گشت نگوئی که فنا شد

هر رند که در کوی خرابات درآمد
از دار فنا آمد و با دار بقا شد

ما جام حبابیم و پر از آب حیاتیم
سیراب شود هر که چو ما همدم ما شد

سلطان سراپردهٔ میخانه عالم
از ذوق گدایان خرابات گدا شد

صوفی به صفا دُردی دردش چو بنوشد
این درد بود صافی و آن درد دوا شد

یاری که چو ما بندگی سید ما کرد
هرچند گدا بود شه هر دو سرا شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.