۲۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۲۶

غرق دریائیم و ما را موج دریا می کشد
آبرو می بخشد و ما را به مأوا می کشد

عشق هرجائی است ما هم در پی او می رویم
او به هر جا می رود ما را به هر جا می کشد

در ازل بالانشین بودیم گویا تا ابد
جذبهٔ او می کشد ما را به بالا می کشد

ساغر گیتی نما پر می به رندان می دهد
خاطر مستانهٔ رندان ما را می کشد

با سر زلفش در افتادیم و سودائی شدیم
دل به دست زلف او دادیم و دریا می کشد

خاک پایش توتیای دیدهٔ بینای ماست
از برای روشنی در چشم بینا می کشد

در کش خود می کشد ما را به صد تعظیم و ناز
این کشاکش خوش بود چون سید ما می کشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.