۲۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۹۴

چشم ما روشن به نور او بود
این چنین چشمی خوش و نیکو بود

آینه با او نشسته روبرو
روشنی آئینه را زان رو بود

گر تو می گوئی که این رشته دو تو است
تو غلط گفتی که آن یک تو بود

قطره و دریا به نزد ما یکی است
دو نماید در نظر نی دو بود

هر که او را یافت آن را یافته
همچو ما دایم به جست و جو بود

جود او بخشید عالم را وجود
بی وجود او وجودی چو بود

نعمت الله مظهر اسمای اوست
اسم او ذات و صفات او بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.