۲۶۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۸۰

قطره و دریا همه از ما بود
آب عین قطره و دریا بود

موج دریائیم و دریا عین ما
عین ما بر ما حجاب ما بود

چشم عالم روشنست از نور او
دیده ای بیند که او بینا بود

ز آفتاب حسن او هر ذره ای
در نظر چون ماه خوش سیما بود

در دو عالم هرچه آید در نظر
حضرت یکتای بی همتا بود

دل به میخانه کشد ما را مدام
میل رند مست با مأوا بود

در همه جا نعمت الله را بجو
جای این بی جای ما هر جا بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.