۲۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۷۹

آبروی ما ز چشم ما بود
این چنین سرچشمه ای اینجا بود

می رود آبی روان بر روی ما
سو به سو در عین ما دریا بود

عالمی آئینه دار حضرتند
در همه آئینه او پیدا بود

روی او بیند به نور روی او
هر که او را دیدهٔ بینا بود

موج دریائیم و دریا عین ما
ما به ما بیند کسی کَز ما بود

اسم اعظم چون صفات ذات اوست
جمله اشیا جامع اسما بود

هیچ شی بی نعمت الله هست نیست
نعمت الله با همه اشیا بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.