۲۸۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۷۰

بیا ای یار و بر اغیار می‌خند
بنوش این جام و با خمار می‌خند

یکی ایمان گزید و دیگری کفر
تو مؤمن باش و با کفار می‌خند

یکی با تو نعم گوید یکی لا
تو با اقرار و با انکار می‌خند

چو دنیا نیست مأوای حکومت
دلا بر ریش دنیادار می‌خند

زبان بربند و خامش باش در عشق
مشو بی ‌زار و بر آزاد می‌خند

بیا چون نعمت‌الله ناظر حق
ببین دیدار و بر دیدار می‌خند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.