۲۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۶۶

آب چشم ما به هر سو رو نهاد
روی خود بر روی ما نیکو نهاد

جان به عاشق می‌ دهد معشوق ما
این چنین رسم نکویی او نهاد

پیر ما بزم خوش مستانه‌ ای
گر نظر داری ببین تا چون نهاد

عشق سرمست است و می‌گوید سخن
گفتگوی عقل را یک سو نهاد

جان ما آئینه گیتی‌ نما است
ساده ‌دل با دوست رو بر رو نهاد

خوش بهشت جاودان دارد چو ما
هر که با خاک درش پهلو نهاد

نعمت‌الله را به عالم عرضه کرد
در دل عشاق جست و جو نهاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.