۲۶۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۵۶

نعمت الله مظهر ذات و صفات
گه صفاتش می نماید گاه ذات

عارفی چون او در این عالم که دید
جمع کرده ممکنات و واجبات

او به او باقی و ما باقی به او
عمر جاوید است او را این حیات

او یک است و گر یکی گوید که دو
تو یکی می گو مگو آن تُرَهات

دُرد دردش دردمندانه بنوش
زانکه درد او تو را باشد دوات

می کنم علم معانی را عمل
کی پرستم صورت لات و منات

سالها باید که تا پیدا شود
همچو سید سیدی در کاینات
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.