۴۲۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۱۸

مُرغِ خانه با هُما پَر وا مَکُن
پَر نداری، نِیَّتِ صَحرا مَکُن

چون سَمَنْدَر در دلِ آتش مَرو
وَزْ مِری تو خویش را رُسوا مَکُن

دَرزیا آهنگریِ کار تو نیست
تو نَدانی فِعْلِ آتش‌‌ها مَکُن

اوَّل از آهنگرانْ تعلیم گیر
وَرْنَه‌‌ بی‌تَعلیم، تو آن را مَکُن

چون نه‌یی بَحْری، تو بَحْر اَنْدَرمَشو
قَصدِ موج و غُرّهٔ دریا مَکُن

وَرْ کُنی پس گوشهٔ کَشتی بگیر
دستِ خود را تو زِ کَشتی وا مَکُن

گَر بیُفتی هم در آتش کَشتی بیُفت
تکیه تو بر پَنجه و بر پا مَکُن

چَرخْ خواهی صُحبَتِ عیسی گُزین
وَرْنَه قَصدِ گُنبَدِ خَضْرا مَکُن

میوه خامی، مُقیمِ شاخ باش
بی‌مَعانی تَرکِ این اَسْما مَکُن

شَمسِ تبریزی مُقیمِ حَضرت است
تو مَقامِ خویشْ جُز آن جا مَکُن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.