۳۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۱۰

بِشْنو از دلْ نُکته‌هایِ ‌بی‌سُخُن
وانچه اَنْدَر فَهْم نایَد، فَهْم کُن

دَر دلِ چون سنگِ مَردم آتشی‌ست
کو بِسوزَد پَرده را از بیخ و بُن

چون بِسوزَد پَرده، دُریابَد تمام
قِصّه‌هایِ ‌خِضْر و عِلْمِ مِن لَدُن

در میانِ جان و دلْ پیدا شود
صورتِ نو نو از آن عشقِ کُهُن

چون بِخوانی وَالضُّحی، خورشید بین
کانِ زَر بین، چون بِخوانی لَمْ یَکُن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.