۲۵۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۴

دل جام جهان نمای شاهیست
آئینهٔ حضرت الهی است

نقدیست دفینه در دل و دل
گنجینهٔ گنج پادشاهی است

روز و شب ماست زلف و رویش
چه جای سفیدی و سیاهی است

نقشی که خیال غیر بندد
در مذهب ما همه مناهی است

دل بحر و محیط جان عالم
در بحر محیط همچو ماهی است

دل دادن و جان نهاده بر سر
در حضرت عشق عذرخواهیست

ای پایه وجود نعمت الله
پروردهٔ نعمت الهی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.