۲۶۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵۹

قطره و دریا به نزد ما یکی است
گر نظر بر آب داری بیشکی است

موج و بحر و قطره از روی ظهور
گر تمیزش می کنی هم نیککی است

زید و عمر و بکر و خالد هر چهار
چار باشد نزد ما ایشان یکی است

عقل اگر گوید خلاف این سخن
قول او مشنو که ابله مردکی است

هفت دریا با محیط عشق ما
جرعهٔ آبست و آنهم اندکی است

پادشاهی آمد و چندین سیاه
خود یکی باشد سپاه او یکی است

مظهر بنده یکی سید بود
آن یکی درویش و آن خانی یکی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.