۲۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۵

عشق جانان حیات جان من است
حاصل عمر جاودان من است

معنی چار حرف و هفت هیکل
جمع و تفصیل آن بیان من است

نقد گنجینهٔ حدوث و قدم
گوهر بحر بیکران من است

عین آب حیات دانی چیست
آب سرچشمهٔ روان من است

در خرابات پیر میخانه
طالب رند نوجوان من است

نام بگذار و از نشان بگذر
بی نشان شو که آن نشان من است

نعمت اوست هر چه موجود است
نعمة الله من از آن من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.