۲۴۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۰

عالم بدنست و عشق جانست
جانست که در بدن روانست

عشقست که عاشقست و معشوق
عشقست که عین این و آنست

عشقست که نور دیدهٔ ماست
چون نور به چشم ما عیانست

بنشسته به تخت دل چو شاهی
عشقست که پادشه نشانست

عشقست که زنده دل از آنیم
عشقست که جان جاودانست

عاشق چو غلام و عشق سلطان
عشقست که شاه عاشقانست

عشقست که عقل بندهٔ اوست
عشقست که سید زمانست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.