۲۷۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۸

نور رویش آفتابی دیگر است
چشم ما بر ماهتابی دیگر است

گر کسی بیند خیال او به خواب
آن خیال ما و خوابی دیگر است

آب چشم ما به هر سو می رود
روی ما شسته به آبی دیگر است

موج دریائیم و دریا عین ما
غیر ما بر ما حجابی دیگر است

ساقی ما می به ما بخشد مدام
خیر او بر ما برای دیگر است

هرچه می بینی چو آن مخلوق اوست
نزد ما عالیجنابی دیگر است

نعمت الله در خرابات مغان
عاشق مست و خرابی دیگر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.