۲۹۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۴

عشق او در جان هوائی دیگر است
درد دل ما را دوائی دیگر است

کشتهٔ عشقیم و زنده جاودان
جان ما را خونبهائی دیگر است

خلوت ما گوشهٔ میخانه است
جای ما خلوتسرائی دیگر است

ما ز ما فانی شده باقی به او
این فنائی و بقائی دیگر است

بینوایان را نوا دادیم از او
بینوایان را نوائی دیگر است

جام پاکی پر ز می بستان بنوش
جام ما گیتی نمائی دیگر است

نعمت الله تا گدای کوی او است
نزد شاهان پادشاهی دیگر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.