۲۶۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۵

عشق او سلطان ملک جان ماست
اینچنین ملک و چنین سلطان کراست

پادشاه هفت اقلیم ای عزیز
نزد این سلطان درویشان گداست

با وجود او کرا باشد وجود
ور تو گوئی هست آن عین خطاست

رند سر مستیم و با ساقی حریف
همچو ما رندی در این عالم نخاست

دُرد درد عشق او نوشیده ایم
دُرد درد عشق او ما را دواست

مجلس عشقشت و ما سرمست او
شاهد میخانه در فرمان ماست

نعمت الله در همه عالم یکیست
لاجرم او سید هر دو سراست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.