۲۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۴

درد دل ما دوای درد دل ماست
خوش درد و دوائیست که آن حاصل ماست

ما بندهٔ او و سید رندانیم
ما سائل او و عالمی سائل ماست

آن گنج که اسمای الهی خوانند
در کنج خرابه جو که آن در دل ماست

چه جای نهایت است ره رو ابدا
گر راه رود در اول منزل ماست

نور است حجاب ظلمتش را چه محل
مه حایل آفتاب و او حایل ماست

رندی که محیط را به یک جرعه خورد
نوشش بادا که همدم کامل ماست

مفعول ویند جمله اشیا به تمام
یک فعل ظهور قدرت فاعل ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.