۲۵۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۶

عاشقی دریادلی از ما طلب
آن چنان گوهر در این دریا طلب

نقد گنج کنت کنزا را بجو
از همه اسما مسمی را طلب

هر که یابی دامن او را بگیر
حضرت یکتای بی همتا طلب

در وجود خویشتن سیری بکن
آنچه گم کردی همه آن جا طلب

چشم ما از نور رویش روشنست
نور او در دیدهٔ بینا طلب

هیچ شیئی بی نعمت الله هست نیست
نعمت الله در همه اشیا طلب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.