۲۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵

خرم آن دل که شود محرم اسرار شما
دلخوش آن کس که بود عاشق دیدار شما

همت قاصر اگر می طلبد حور و قصور
همت عالی ما هست طلبکار شما

چشم من روی شما هم به شما می بیند
دیده ام نور خداوند ز انوار شما

دو جهان را بفروشیم به یک جرعهٔ می
گر خریدار بود بر سر بازار شما

بزم عشقست شما عاشق و ما مست و خراب
تا ابد لطف خدا باد نگهدار شما

جان چه باشد که کنم در قدمت ایثارش
قاصرم گر همه عالم کنم ایثار شما

نعمت الله ز خدا وصل شما می خواهد
هست امیدش که رسد باز به دیدار شما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.