۲۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۲

پادشاه و پادشاهی ما و درویشی ما
عاقلان و آشنائی ما و بی خویشی ما

در میان عشقبازان ما کمیم از هر یکی
از کمی ماست در عالم همه بیشی ما

خواجه گر دارد غنا آرد غنائی بر غنا
از غنای خواجه خوشتر فقر درویشی ما

بنده دلریش سلطانیم و مرهم وصل اوست
عاقبت رحمی کند سلطان به دلریشی ما

صورت سید که دیدی آخرش خوانی رواست
معنی او را نگر دریاب این پیشی ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.