۲۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۹

می زخم عشق می نوشیم ما
خلعتی از عشق می پوشیم ما

در طریق عاشقی چون عاشقان
مدتی شد تا که می کوشیم ما

عشق می گوید سخن از من شنو
ما از او گوئیم و خاموشیم ما

عاشقانه همچو خم میفروش
باز سرمستیم و در جوشیم ما

جرعهٔ می ما به صد جان می خریم
نیک ارزانست نفروشیم ما

پا و سر چشمیم تا بینیم او
چون سخن گوید همه گوشیم ما

ما به عشقش عاقل و دیوانه ایم
تا نه پنداری که بی هوشیم ما

همچو بلبل در هوای روی گل
روز و شب مستانه بخروشیم ما

نعمت اللیهم و با سید حریف
باده می نوشیم و مدهوشیم ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.