۲۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷

ظهور سلطنت عشق او است در دو سرا
در آن سرا قدمی نه در آن سرا به سرآ

چو او است در دو سرا غیر او نمی بینم
منم که از دل و جان عاشقم به هر دو سرا

جمال او است که در دو آینه نماید روی
نظر به دیدهٔ ما کن ببین به شاه و گدا

مدام همدم جام شراب خوش باشد
بیا و همدم ما شو دمی به ذوق بیا

دلم به گوشهٔ میخانه می کشد هر دم
چنانکه خاطر زاهد به جنت المأوا

به سوی ما نظری کن به چشم ما بنگر
که عین ما است کز او آبرو دهد ما را

به نور دیدهٔ سید کسی که او را دید
به هر چه می نگرد نور او بود پیدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.