۳۱۹ بار خوانده شده
بردیم ز کویش، دم سردی و گذشتیم
سودیم بر آن در، رخ زردی و گذشتیم
یاران بستادند که این جلوه گه کیست
ما سرمه گرفتیم ز گردی و گذشتیم
هر گه که ره ما به یکی راه رو افتاد
دیدیم چو خود، یکی بیهده گردی و گذشتیم
چون باد صبا، روی به هر سو که نهادیم
چیدیم غبار ره مردی و گذشتیم
آن در که پای دل ما داشت به زنجیر
گفتیم به دیوانهٔ فردی و گذشتیم
هر گه که گذار من و عرفی به هم افتاد
دادیم به هم تحفهٔ دردی و گذشتیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
سودیم بر آن در، رخ زردی و گذشتیم
یاران بستادند که این جلوه گه کیست
ما سرمه گرفتیم ز گردی و گذشتیم
هر گه که ره ما به یکی راه رو افتاد
دیدیم چو خود، یکی بیهده گردی و گذشتیم
چون باد صبا، روی به هر سو که نهادیم
چیدیم غبار ره مردی و گذشتیم
آن در که پای دل ما داشت به زنجیر
گفتیم به دیوانهٔ فردی و گذشتیم
هر گه که گذار من و عرفی به هم افتاد
دادیم به هم تحفهٔ دردی و گذشتیم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.