۳۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۵۷

صد پردهٔ تصور باطل شکافتیم
تا اندکی معادلهٔ دل شکافتیم

نوری نداشت غمکده، حسن از دریچه تافت
روزن به آن دریجه مقابل شکافتیم

آن کشته ایم کز اثر نوحه های خویش
صد بار جامه در بر قاتل شکافتیم

در جست و جوی لذت زخم نهان تو
هر موی کشته گان تو را دل شکافتیم

بهر فسون درد تو از گوشهٔ لحد
صد ره به چاه جادوی بابل شکافتیم

عرفی خجل نشین که معمای آرزو
آخر به نام مطلب باطل شکافتیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.