۲۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰

آوخ آوخ که مرگ نگذارد
که کس اندر جهان زید جاوید

نه ز بهمن گذشت نز دارا
نه فریدون گذاشت نه جمشید

چون وزد باد او به گلشن بود
نخل تن بی‌ثمر شود چون بید

سپس رفتگان بسی دیدیم
جنبش تیر و گردش‌ ناهید

نیز بی‌ ما بسی بخواهد تافت
جرم مهتاب و قرصهٔ خورشید

شکر یزدان که مهر آل رسول
دهدم بر خلود نفس نوید

به امید بزرگ بارخدای
بگسلانیده‌ام ز خلق امید

چه ازینم که روزگار سیاه
نامه گو باش روز حشر سپید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.