۲۷۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱

صدشکر گو‌یم هر زمان هم‌ چنگ را هم‌ جام را
کاین هر دو بردند از میان هم ننگ را هم نام را

دلتنگم از فرزانگی دارم سر دیوانگی
کز خود دهم بیگانگی هم خاص را هم عام را

خواهم جنونی صف شکن آشوب جان مرد و زن
آرد به شورش تن به تن هم پخته را هم خام را

چون مرغ پرد از قفس دیگر نیندیشد ز کس
بیند مدام از پیش و پس هم دانه را هم دام را

قاآنی ار همت کنی دل از دو عالم برکنی
یک باره درهم بشکنی هم شیشه را هم جام را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.