۲۵۸ بار خوانده شده

بخش ۳۲ - وصف غزال کوهی

در صف آهوان غزالی بود
کش عجب نازنین جمالی بود

عالم از بوی نافه‌اش مشکین
پیش او آهوی ختن مسکین

شوخ چشمی به غمزه شعبده‌باز
چشم شوخش تمام عشوه و ناز

گویی آن چشم شوخ در بازی
شوخ‌چشمی‌ست در نظربازی

گرچه بودند آهوان خیلی
بد گدا را به سوی او میلی

هر دم از مژه جای او می‌رُفت
هر نفس در هوای او می‌گفت

چشم او چشم شاه را مانند
آن بلای سیاه را مانند

نافه ی او که مشک چین دارد
بوی آن زلف عنبرین دارد

نفسش مشک‌بار می‌آید
زان نفس بوی یار می‌آید

من سگ آهویی که هر نفسی
خوش دلم می‌کند به یاد کسی

چون مرا نیست رنگی از رویش
لاجرم شادمانم از بویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۱ - رفتن درویش به صحرا و ساکن شدنش در کوهی و منتظر بودنش به مقدم شاه
گوهر بعدی:بخش ۳۳ - بزم‌آرایی لشکر به شکار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.