۳۶۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۱۳

به باغّ آییم فردا جُمله یاران
همه یارانِ هم دلْ هَمچو باران

صَلا گفتیم، فردا روزِ باغ است
صَلایِ عاشقان و حَقْ گُزاران

در آن باغ از بُتان و بُت پَرَستان
هزاران در هزاران در هزاران

همه شادان و دست انداز و خندان
همه شاهانِ عشق و تاجْداران

به زیرِ هر درختی ماه رویی
زِهی خوبان، زهی سیمین عِذاران

یکی جوقی پیاده هَمچو سَبزه
دِگَر جوقی چو شاخِ گُلْ سَواران

نَبینی سَبزه را با گُلْ حَسودی
نباشد مَستِ آن میْ را خُماران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.