۳۶۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۹۶

نَشایَد از تو چندین جور کردن
نَشایَد خونِ مَظْلومان به گَردن

مرا بَهرِ تو باید زندگانی
وَگَر نی سَهْل دارم جان سِپُردن

از آن روزی که نامِ تو شنیدم
شُدم عاجِز من از شب‌‌ها شِمُردن

رَوا باشد که از چون تو کَریمی
نَصیبِ من بُوَد اَفْسوس خوردن؟

خداوندا از آن خوش تَر چه باشد
بدیدن رویِ تو پیش تو مُردن؟

مِثالِ شمع شُد خونَم در آتش
زِ دل جوشیدن و بر رُخْ فَسُردن

دَرین زندان مرا کُنْد است دَندان
ازین صبر و ازین دندان فَشُردن

از این خانه شُدم من سیر وَقت است
به بامِ آسْمان‌‌ها رَخْت بُردن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.