۳۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۷۲

العطش ای عشق، تلخ آبی به خاک ما بریز
از شرابی جرعهٔ بر جان پاک ما بریز

باغ ناموسیم، آب میوهٔ ما زهر باد
شبنم آسودگی از برگ تاک ما بریز

از رهش ما را چه می سنجی، مروت را بسنج
آبروی دشنهٔ نازی به خاک ما بریز

ارغوان زار حیا شد پایمال زعفران
مست خونی بر دهان خنده ناک ما بریز

بر لب سیراب عرفی ریختی صد چشمه زهر
جرعه ای هم بر درون چاک چاگ ما بریز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.