۲۱۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۶۰

مژه‌واری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی

تغافل مهرگنج‌کاف و نون بود
تبسم کردی و گوهر شکستی

ز آهنگی‌که افسون نفس داشت
عنان صور بر عالم گسستی

مگر با آن میان ربطی ندارد
سخن بر معنی نایاب بستی

محیط آنگه محاط قطره حرف است
که می‌داند چسان در دل نشستی

خودآرایی چه مستور و چه اظهار
خراباتی چه مخموری چه مستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.