۳۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۴۸

چه باشد پیشۀ عاشق به جُز دیوانگی کردن؟
چه باشد نازِ معشوقان به جُز بیگانگی کردن؟

زِ هر ذَرّه بیاموزید پیشِ نور بَرجَستن
زِ پَروانه بیاموزید آن مَردانگی کردن

چو شیرِ مَست بیرون جِه نه اوَّل دان و نه آخِر
که آید نَنگْ شیران را زِ روبَهْ شانگی کردن

سَرافراز است کُهْ لیکِن نداند ذَرّه باشیدن
چه گویم باز را لیکِن کجا پَروانگی کردن

به پیشِ تیرْ چون اِسْپَر برهنه زَخْم را جُستن
میانِ کوره با آتش چو زَر هم خانگی کردن

گَر آبِ جویْ شیرین است ولی کو هَیبَتِ دریا؟
کجا فَرزین شَهْ بودن کجا فَرزانگی کردن

تویی پیمانه اسرار گوش و چَشم را بَربَند
نَتانَد کاسه سوراخْ خود پیمانگی کردن

اگر باشد شبی روشن کجا باشد به جایِ روز؟
وَگَر باشد شَبَه تابان کجا دُردانگی کردن؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.