۲۵۷ بار خوانده شده
تا فلک بر باد ناکامی دهد تسکین من
همچو اخگر پنبه بیرون ریخت از بالین من
بیخودی را رونق بزم حضورم کردهاند
رنگهای رفته میبندد چو شمع آیین من
گرد رفتارت پری افشاند در چشم ترم
دهر شد طاووس خیز ازگریهٔ رنگین من
زین گلستان دامنی بر چیدهام مانند صبح
کز گریبان فلک دارد تبسم چین من
موج این بحر جنون هنگام توفان مشربیست
نیست بیتجدید وحشت الفت دیرین من
ذوق آگاهی به چندین شبههام پامال کرد
عالم تمثال شد آیینهٔ خود بین من
بسکه چون گوهر قناعت در مزاجم پا فشرد
موج زد ابرام و نگذشت از پل تمکین من
بستن چشمیست تسخیر جهات امّا چه سود
داد گیرایی به حیرت چنگل شاهین من
ناروایی معنیام را بسکه در پستی نشاند
خاک میلیسد زبان عبرت از تحسین من
از شکست دل خیال نازکی گل کردهام
واکشید از موی چینی مصرع تضمین من
شخص عبرت بیندامت قابل ارشاد نیست
از صدای دست بر هم سوده کن تلقین من
شکوهٔ افسردگی بیدل کجا باید شمرد
ناله در نقش نگین خفت از دل سنگین من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
همچو اخگر پنبه بیرون ریخت از بالین من
بیخودی را رونق بزم حضورم کردهاند
رنگهای رفته میبندد چو شمع آیین من
گرد رفتارت پری افشاند در چشم ترم
دهر شد طاووس خیز ازگریهٔ رنگین من
زین گلستان دامنی بر چیدهام مانند صبح
کز گریبان فلک دارد تبسم چین من
موج این بحر جنون هنگام توفان مشربیست
نیست بیتجدید وحشت الفت دیرین من
ذوق آگاهی به چندین شبههام پامال کرد
عالم تمثال شد آیینهٔ خود بین من
بسکه چون گوهر قناعت در مزاجم پا فشرد
موج زد ابرام و نگذشت از پل تمکین من
بستن چشمیست تسخیر جهات امّا چه سود
داد گیرایی به حیرت چنگل شاهین من
ناروایی معنیام را بسکه در پستی نشاند
خاک میلیسد زبان عبرت از تحسین من
از شکست دل خیال نازکی گل کردهام
واکشید از موی چینی مصرع تضمین من
شخص عبرت بیندامت قابل ارشاد نیست
از صدای دست بر هم سوده کن تلقین من
شکوهٔ افسردگی بیدل کجا باید شمرد
ناله در نقش نگین خفت از دل سنگین من
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.