۲۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۵۶

خاک نمیم امروز دی محو یاد بودیم
در عالمی‌که هستیم شادیم و شاد بودیم

درکوه آتش سنگ‌، در باغ جوهر رنگ
با این متاع موهوم در هر مزاد بودیم

چاک جگرکجا بود مژگان تر کرا بود
با داغ این هوسها در اتحاد بودیم

اجزای ما ز شوخی ناکام رفت بر باد
گر می‌نشست این‌گرد نقش مراد بودیم

عشق مقام ما را با خود خیالها بود
در نرد اعتبارات خال زیاد بودیم

رسم حضور و غیبت‌کم داشت محفل انس
فارغ ز خیر مقدم تأخیر باد بودیم

بستیم ازتعلق بر دوش فطرت آخر
افسردنی که گویی یکسر جماد بودیم

فطرت ز ما جنون خواند تحقیق چشم خواباند
چون نقش بال عنقا پر بی‌سواد بودیم

گر از فرامشانیم امروز شکوه ازکیست
زین پیش هم کسی را ما کی به یاد بودیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.