۲۵۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۹۵

تا چند ز غفلت طرب اندیش نشینم
کو درد که لختی به دل ریش نشینم

یک چشم زدن الفت اشک و مژه‌ کم نیست
ظلمست درین غمکده زین بیش نشینم

در آتش امید سپندم منشانید
ناجسته ز خود چند به تشویش نشینم

گردون دو نفس نقش حصیرم نپسندید
تا پهلوی آسایش درویش نشینم

آب‌ گهرم چند درین‌ کینه پرستان
ممنون دم تیغ و سر نیش نشینم

از نقش قدم سرکشی ناز نشاید
تا محو شدن به‌ که ادب‌ کیش نشینم

بر دامن پاک تو غبارم من بیدل
مگذار که دیگر به سر خویش نشینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.