۲۸۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۰۷

ای بس که از آوازِ دُش وامانده‌اَم زین راهْ من
وِیْ بس که از آوازِ قُش گُم کرده‌اَم خَرگاهْ من

کِی وارَهانی زین قُشَم؟ کِی وارَهانی زین دُشَم؟
 تا دَررَسَم در دولَتَت در ماه و خَرمنگاهْ من

هر چند شادم در سَفَر در دشت و در کوه و کَمَر
در عشقَت ای خورشیدفَر در گاه و در‌ بی‌گاهْ من

لیکِن گُشادِ راه کو؟ دیدار و دادِ شاه کو
خاصه مرا که سوختم در آرزویِ شاهْ من

تا کِی خَبَرهایِ شما واجویَم از بادِ صَبا
تا کِی خیالِ ماهتان جویَم در آبِ چاهْ من؟

چون باغْ صَد رَه سوختم باز از بهار آموختم
در هر دو حالَت والِهَم در صَنَعتِ اَللّهْ من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.