۳۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۰۰

هذا رَشادُ الْکافِرین هذا جَزاءُ الصّابِرین
هذا مَعادُ الْغابِرین نِعْمَ الرَّجا نِعْمَ الْمُعین

صد آفتاب از تو خَجِل او خوشه چین تو مُشْتَعِل
نَعْره زنان در سینه دل اِسْتَدْرِکُوا عَیْنَ الْیَقین

از آسْمان در هر غذا از عِلْویان آید نِدا
کِی روحِ پاکِ مُقْتَدا یا رَحْمَةً لِلْعالَمین

حَبْسِ حَقایقْ را دَری باغِ شَقایق را تَری
هم از دَقایقْ مُخْبَری پیش از ظُهورِ یَوْمِ دین

ای دل زِ دیده دام کُن دیده نداری وامْ کُن
ای جان نَفیر عام کُن تا بَرجَهی زین آب و طین

ای جان تو باری لَمْتُری شیرِ جِهادِ اَکْبَری
باید که صَف‌‌ها بَردَری و آیی بَران قَلْعه‌یْ حَصین

هان ای حَبیب و ای مُحِب بِشْنو صَلا و فَاسْتَجِبْ
گَر گشت جانانْ مُحْتَجِب جان می‌رَوَد نیکوش بین

گفته‌‌ست جانِ ذوفُنون چون غَرقه شُد در بَحْرِ خون
یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُون که با کیانَم هم نشین

سیلَمْ سویِ دریا رَوَم روحَمْ سویِ بالا رَوَم
لَعْلَمْ به گوهرها رَوَم یا تاجْ باشم یا نِگین

هر کَس که یابَد این رَشَد زان قَندِ‌ بی‌حَد او چَشَد
مانندِ موسی بَرکَشَد از خاره او ماءِ مَعین

چون مَست گشتم بَرجَهَم بر رَخْشِ دل زین بَرنَهَم
زیرا که مُشتاقِ شَهَم آن ماهِ از مَهْ‌‌ها مِهین

گفتن رَها کُن ای پدر گفتن حِجاب است از نَظَر
گَر میْ خوری زان میْ بخور وَرْ می‌گُزینی زان گُزین

اَلصَّمْتُ اَوْلی بِالرَّصَد فِی النُّطْقِ تَهییجُ الْعَدَد
جاءَ الْمَدَد جاءَ الْمَدَدْ اِسْتَنْصِرُوا یا مُسلِمین

مُسْتَفْعِلُن مُسْتَفْعِلُن یا سَیِّدا یا اَقْرَبا
فی نَشْوِنا اَوْ مَشْیِنا مِن قُرْبَةِ الْعِرقِ الْوَتین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.