۲۶۹ بار خوانده شده
از بسکه چون نگه زتحیر لبالبم
یک پر زدن به ناله ندادهست جا لبم
جرأت مباد منکر عجز سپند من
کم نیست اینکه سرمه کشید از صدا لبم
صد رنگ ناله در قفس یأس میتپد
کو گوش رغبتی که شود نغمهزا لبم
کلفت نقاب عافیت غنچه میدرد
ترسم فشار دل کند از هم جدا لبم
خاکسترم اگر تب شوقت دهد به باد
تبخال را هنوز حسابیست با لبم
نام ترا که گوهر دریای مدعاست
دارد صدف صفت به دو دست دعا لبم
بیدوست زندگی به عرق جام میزند
تر کرده است خجلت آب بقا لبم
زینسان که ناله هرزه درای تظلمست
ترسم به خامشی نبرد التجا لبم
این شیشهٔ هوس که دلش نامکردهاند
در خون گشوده است ره خنده تا لبم
رنگم چو گل هزار گریبان دریده است
زین بیشتر چه ناله کنم بینوا لبم
زین قفل زنگ بسته مگویید و مشنوید
خون شد کلید آه و نگردید وا لبم
بیدل خموشیام ز فنا میدهد خبر
آگه نیام که این لب گور است یا لبم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
یک پر زدن به ناله ندادهست جا لبم
جرأت مباد منکر عجز سپند من
کم نیست اینکه سرمه کشید از صدا لبم
صد رنگ ناله در قفس یأس میتپد
کو گوش رغبتی که شود نغمهزا لبم
کلفت نقاب عافیت غنچه میدرد
ترسم فشار دل کند از هم جدا لبم
خاکسترم اگر تب شوقت دهد به باد
تبخال را هنوز حسابیست با لبم
نام ترا که گوهر دریای مدعاست
دارد صدف صفت به دو دست دعا لبم
بیدوست زندگی به عرق جام میزند
تر کرده است خجلت آب بقا لبم
زینسان که ناله هرزه درای تظلمست
ترسم به خامشی نبرد التجا لبم
این شیشهٔ هوس که دلش نامکردهاند
در خون گشوده است ره خنده تا لبم
رنگم چو گل هزار گریبان دریده است
زین بیشتر چه ناله کنم بینوا لبم
زین قفل زنگ بسته مگویید و مشنوید
خون شد کلید آه و نگردید وا لبم
بیدل خموشیام ز فنا میدهد خبر
آگه نیام که این لب گور است یا لبم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.