۲۳۴ بار خوانده شده
برگ خودداری مجویید از دل دیوانهام
ربشهها دارد چو اشک از بیقراری دانهام
قامت خمگشته بیش از حلقهٔ زنجیر نیست
غیر جنبش ناله نتوان یافتن در خانهام
خاک دامنگیر دارد سرزمین بیخودی
سیل بی تشویش دامی نیست از ویرانهام
دل ز دست شوخی وضع نفس خون میخورد
شمع دارد لرزه از یاد پر پروانهام
التفات زندگی تشویش اسبابست و بس
آنقدر کز خویش دورم از هوس بیگانهام
دستگاه عاریت خجلت کمین کس مباد
صد شبیخون ریخت نور شمع برکاشانهام
دوستان را بس که افسون تغافل ننگ داشت
گوشها در چشم خواباندند از افسانهام
مزرع آفاق آفت خرمن نشو و نماست
همچو راز ریشه ترسم پر برآرد دانهام
بسکه بر هم میزند بیجوهری اجزای من
چون دم شمشیر مژگان سر به سر دندانهام
تا شود روشن تر اسبابی که باید سوختن
احتیاج شمع دارد خانهٔ پروانهام
زخمی ایجادم از تدبیر من آسوده باش
در شکستنگشتگم چون موی چینی شانهام
بیدل از کیفیت شوق گرفتاری مپرس
نالهٔ زنجیر هر جا گل کند دیوانهام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ربشهها دارد چو اشک از بیقراری دانهام
قامت خمگشته بیش از حلقهٔ زنجیر نیست
غیر جنبش ناله نتوان یافتن در خانهام
خاک دامنگیر دارد سرزمین بیخودی
سیل بی تشویش دامی نیست از ویرانهام
دل ز دست شوخی وضع نفس خون میخورد
شمع دارد لرزه از یاد پر پروانهام
التفات زندگی تشویش اسبابست و بس
آنقدر کز خویش دورم از هوس بیگانهام
دستگاه عاریت خجلت کمین کس مباد
صد شبیخون ریخت نور شمع برکاشانهام
دوستان را بس که افسون تغافل ننگ داشت
گوشها در چشم خواباندند از افسانهام
مزرع آفاق آفت خرمن نشو و نماست
همچو راز ریشه ترسم پر برآرد دانهام
بسکه بر هم میزند بیجوهری اجزای من
چون دم شمشیر مژگان سر به سر دندانهام
تا شود روشن تر اسبابی که باید سوختن
احتیاج شمع دارد خانهٔ پروانهام
زخمی ایجادم از تدبیر من آسوده باش
در شکستنگشتگم چون موی چینی شانهام
بیدل از کیفیت شوق گرفتاری مپرس
نالهٔ زنجیر هر جا گل کند دیوانهام
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.