۲۷۲ بار خوانده شده
پاکم از رنگ هوس تا به سجود آمدهام
بر سر سایه چو دیوار فرود آمدهام
آنقدر عجز سرشتمکه ز یک عقده دل
نه فلک آبلهٔ پا به نمود آمدهام
حرف بیعانهٔ سودای امیدم هیهات
در زیانخانهٔ اندیشهٔ سود آمدهام
عمرها شدکه بهکانون دل آتش زدهاند
تا ز عبرت نفسی چند به دود آمدهام
دل به خسّت گره و نقد نفس انباری
چقدر بیخبر از عالم جود آمدهام
هیأتم صورت نقش پر عنقا دارد
این چه سحر است که در چشم وجود آمدهام
غیب از اطلاق تعین گلف پیداییست
معنی مبتذلم تا به شهود آمدهام
قاصد عالم رازم که درین عبرتگاه
نامه گم کرده خجالت به ورود آمدهام
غیر رفتن به تماشاکدهٔ عالم رنگ
نیستم محرم عزمی که چه بود آمدهام
عرض حاجتچه خیالستبه خاکم بزند
عرق شرمم و از جبهه فرود آمدهام
رم فرصت سر تعداد ندارد بیدل
من درین قافله دیر است که زود آمدهام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بر سر سایه چو دیوار فرود آمدهام
آنقدر عجز سرشتمکه ز یک عقده دل
نه فلک آبلهٔ پا به نمود آمدهام
حرف بیعانهٔ سودای امیدم هیهات
در زیانخانهٔ اندیشهٔ سود آمدهام
عمرها شدکه بهکانون دل آتش زدهاند
تا ز عبرت نفسی چند به دود آمدهام
دل به خسّت گره و نقد نفس انباری
چقدر بیخبر از عالم جود آمدهام
هیأتم صورت نقش پر عنقا دارد
این چه سحر است که در چشم وجود آمدهام
غیب از اطلاق تعین گلف پیداییست
معنی مبتذلم تا به شهود آمدهام
قاصد عالم رازم که درین عبرتگاه
نامه گم کرده خجالت به ورود آمدهام
غیر رفتن به تماشاکدهٔ عالم رنگ
نیستم محرم عزمی که چه بود آمدهام
عرض حاجتچه خیالستبه خاکم بزند
عرق شرمم و از جبهه فرود آمدهام
رم فرصت سر تعداد ندارد بیدل
من درین قافله دیر است که زود آمدهام
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.