۳۲۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۶۲

آمَدَسْتیم تا چُنان گردیم
که چو خورشید جُمله جان گردیم

مونِس و یارِ غَمگِنان باشیم
گُل و گُلْزارِ خاکیان گردیم

چند کَس را نه‌ایم خاص چو زَر
بر همه هَمچو بَحْر و کان گردیم

جانْ نِماییم جسمِ عالَم را
قُرَّةُ الْعَینِ دیدگان گردیم

چون زمین نیستیم یَغْماگاه
ایمِن و خوشْ چو آسْمان گردیم

هر کِه تَرسان بُوَد چو تَرسایان
هَمچو ایمان بَرو اَمان گردیم

هین، خَمُش کُن، از آن هم اَفْزونیم
که بر اَلْفاظ و بر زبان گردیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.