۳۰۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۰۰

چمن دلی ‌که به یاد تو آشنا گردید
فلک سری ‌که به پای تو جبهه‌سا گردید

کسی‌که دست به دامان التفات تو زد‌
مقیم انجمن سایهٔ هما گردید

حضو‌ر خاک جناب تو دارد اکسیری
که نقش پا ز خیالش جبین‌نما گردید

چو بیدل آنکه غبار ره نیاز تو شد
به چشم هر دو جهان ناز توتیاگردید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.