۲۴۹ بار خوانده شده
دل ز پیاش عمرهاست سجده کمین میرود
سایه به ره خفته است لیک چنین میرود
قافله بانگ جرس دارد و گرد فسوس
پیش تو آن رفته است بعد تو این می رود
با تک و تاز نفس عزم عنان تاب نیست
امدن اینجا کجاست عمر همین میرود
نقب به کهسار برد نالهٔ شهرت کمین
نام شهان زین هوس زیر نگین میرود
خواجه جه دارد ز جاه جز دو سه دم کر و فر
پشه چو بالش نماند ناز طنین میرود
شیخ گر این سودن است دست تو بر حال ما
آبلهٔ سبحهات ازکف دین میرود
تازه بکن چون سحر زخم دل ای بیخبر
گرد خرام نفس پر نمکین میرود
خاک عدم مرجع خجلت بی مایگیست
کوشش آب تنک زیر زمین میرود
گر همه سر بر هواست نقش قدم مدعاست
قاصد ما همچو شمع آینهبین میرود
فرصت این دشت و در نیست اقامت اثر
حال مقیمان مپرس خانه چو زین میرود
بیدل اگر این بود ناز هوس چیدنت
دامت آخر چو صبح درپی چین میرود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
سایه به ره خفته است لیک چنین میرود
قافله بانگ جرس دارد و گرد فسوس
پیش تو آن رفته است بعد تو این می رود
با تک و تاز نفس عزم عنان تاب نیست
امدن اینجا کجاست عمر همین میرود
نقب به کهسار برد نالهٔ شهرت کمین
نام شهان زین هوس زیر نگین میرود
خواجه جه دارد ز جاه جز دو سه دم کر و فر
پشه چو بالش نماند ناز طنین میرود
شیخ گر این سودن است دست تو بر حال ما
آبلهٔ سبحهات ازکف دین میرود
تازه بکن چون سحر زخم دل ای بیخبر
گرد خرام نفس پر نمکین میرود
خاک عدم مرجع خجلت بی مایگیست
کوشش آب تنک زیر زمین میرود
گر همه سر بر هواست نقش قدم مدعاست
قاصد ما همچو شمع آینهبین میرود
فرصت این دشت و در نیست اقامت اثر
حال مقیمان مپرس خانه چو زین میرود
بیدل اگر این بود ناز هوس چیدنت
دامت آخر چو صبح درپی چین میرود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.