۴۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۳۰

چه روز باشد کین جسم و رَسْم بِنْوَردیم
میانِ مَجْلِسِ جانْ حَلْقه حَلْقه می‌گَردیم

هَمی‌خوریم میِ جانْ به حَضرتِ سُلطان
چُنان که بی‌لب و ساغَر، نُخست می‌خوردیم

خَراب و مَست به ساقیِّ جان هَمی‌گوییم
بَرآر دست، که ما دست‌ها بَرآوَرْدیم

بیار نُقل که ما نَقل کرده‌ایم این سو
بیار بادهٔ اَحْمَر، که زار و رُخ زَردیم

بِکُن سلام که تَسلیمِ اِبْتِلایِ توایم
بِپُرس گرم، که اَفْسُردهٔ دَمِ سَردیم

جوابِمان دَهَد آن ساقی‌اَم که نوش خورید
که ما به نورفَشانی چو مَهْ جُوامَردیم

تو مُلْکْ کَدکُن وهَبْ لی بگو سُلَیمان‌وار
که ما به مَنْعِ عَطا، مور را نیازَردیم

زِ هَجْر و فُرقَتْ ما دَرد و غَم بَسی دیدیم
دَرآی در بَرِ ما، ما دَوایِ هر دَردیم

دل آر خَسته به خارِ جَفا و گُل بِسِتان
چه تُحْفه آری ما وَرْد را؟ که ما وَرْدیم

اگر زِ مونِس و جُفتانِ خود جُدا مانْدی
بیا که در کَرَم و حُسن لُطفْ ما فَردیم

اگر تو کار نکردیّ و مُفلِسی از خیر
بیا که کارِ چو تو صد هزار، ما کردیم

بیار اشکْ چو مُشتاق و گَرد را بِنْشان
که رویِ ماه نَبینیم تا دَرین گَردیم

خَمُش گِزاف مَیَنداز مُهره اَنْدَر طاس
به ما گُذار، که ما اوستادِ این نَردیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.